parsaparsa، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

پارسا مهربونه بابا ومامان و داداش پرهام

نامه ایی به پسرم.....به بهونه ی

1392/12/10 19:32
نویسنده : شازی
798 بازدید
اشتراک گذاری

       سلام خوش آمدید   

پسرم اول از همه چیز یه خبر بد واست دارم و یه خبر خوب....

  

  خبر بد:نمیتونی مردم رو مجبور کنی دوست داشته باشن،عاشقت باشن،تائیدت کنن،بهت احترام بذارن،

 قبولت کنن،باهات خوب باشن.

اما خبر خوب: هیچ اهمیتی نداره.

سلام مهربان.خوش آمدی

عزیز دلم :تو زندگی اگه مفهوم چند کلمه رو واقعا درک کنی،زندگی آرومی در انتظارت خواهد بود،من

حداکثر تلاشم رو میکنم که بفهمی ، بزرگ شوی وبزرگ بمانی که مهم ماندن است، بزرگ ماندنت آرزوی

من وبابایی هست..

سلام مهربان.خوش آمدی

پسر خوبم :اگه معنی خوشبختی رو بفهمی،دیگه تمام عمرت به دنبالش نخواهی دوید،تمام عمرت

منتظرش نخواهی ماند.

عزیز من خوشبختی،نامه ایی نیست که یکروز،نامه رسانی،زنگ در خانه ات را بزند وآن را به دست

های منتظر تو بسپارد.خوشبختی،ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...

به همین سادگی،به خدا به همین سادگی،اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان

باشد نه هیچ چیز دیگر...

خوشبختی را در چنان هاله ایی از رمز وراز،لوازم وشرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو

نبر که خود نیز درمانده در شناختنش شوی...

خوشبختی،همین عطر محو ومختصر تفاهم است که در سرای ما پیچیده است...

خوشبختی را نمی توان وام گرفت.

خوشبختی را نمی توان برای لحظه ایی نیز عاریت خواست.

خوشبختی را نمی توان دزدید

                 نمی توان خرید

                 نمی توان تکدی کرد....

بر سر سفره ی خوشبختی دیگران،همچو یک ناخوانده مهمان، حریصانه و شکم پرورانه نمی توان نشت،

ولقمه ایی نمی توان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند.

پرنده سعادت دیگران را نمی توان به دام انداخت،به خانه خویش آورد،و در قفسی محبوس کرد-به امید

باطلی،به خیال خامی.

خوشبختی،گمان می کنم،تنها چیزی ست در جهان که فقط با دست های طاهر کسی که به راستی

 خواهان آن است ساخته می شود،و از پی اندیشیدنی طاهرانه.سلام مهربان.خوش آمدی

عزیز من:

زندگی،بدون روز های بد نمی شود،بدون روز های اشک و درد و خشم وغم.

اما،روزهای بد، همچون برگ های پاییزی،باور کن که شتابان فرو می ریزند،و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی

،استخوان می شکنند،و درخت استوار و مقاوم بر جای می ماند.

عزیز من:

برگهای پاییزی،بی شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت ومفهوم بخشیدن به تداوم درخت،سهمی

از یاد نرفتنی دارند....

عزیز من:

شب عمیق است،اما روز از آن عمیق تراست.غم عمیق است اما شادی از آن هم عمیق تر است،بزرگان

،هرگز،ضرورت اندوه را اتکار نمی کنند،چرا که هیچ چیز مثل اندوه،روح را تصفیه نمی کند و الماس عاطفه

 را صیقل نمی دهد،اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمی پذیرند،چرا که غم حریص است وبیشتر خواه

و مرز ناپذیر،طاغی و سرکش و بد لگام.

خواهم آمد.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

افسانه
10 فروردین 93 10:20
خانم من شما رو نمیشناسم اتفاقی به سایت شما سر زدم مرحبا چه جملات قشنگی نوشتی خیلی عارفانه و دوست داشتنی بود امیدوارم اونطور که دوست داری فرزندتون بزرگ بشه