parsaparsa، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

پارسا مهربونه بابا ومامان و داداش پرهام

پارسا بدون کفش به دانشگاه می رود

1391/7/27 22:48
نویسنده : شازی
2,104 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

 

 روز دفاع مامانی از پایان نامه اش ,اینقدر بابایی ومامانی استرس داشتند واینقدر کار سرشون ریخته بود

 که نگو و نپرس, مامانی تند تند وسایل پذیرایی رو که از قبل آماده کرده بود ,رو برای بردن به دانشگاه

 بسته بندی میکرد,بابایی هم کارای power ponit مامان رو اشکال گیری می کرد,خاله زهره هم که برا

ی کمک آومده بود, به توپارسای مامان ناهار میدادولباسات رو آماده میکرد....

یباره مامان نگاش به ساعت افتاد,ای داد بیداد  که داره دیر میشه.

همگی تندتند آماده شدیم و راه افتادیم وخدا رو شکر به موقع به دانشگاه رسیدیم, وهمه کارای لازم رو

برای شروع جلسه آماده کردیم, تاره مامانی میخواست یه نفس راحت بکشه  و ببین پارسا جونی

کجاست,ای داد بیداد ,پاک آبرومون رفت,تازه پارسا رو دید که داره بدون کفش , تو راهروهای دانشگاه

قدم میزنه و واسه دخترا دلبری میکنه......

و چنان شادان وخندانه ,که انگار من کفش پام نیست نه اون.

دیگه کار از کار گذشته بود, چون همه دوستای مامان آومده بودند واساتید هم یکی یکی داشتند می آومدند

و جلسه داشت شروع می شد.

بیچاره بابایی که مجبور شد چند ساعتی پارسای منوبغل کنه تا کار مامان تموم بشه. ولی خدا رو شکر با

این همه سختی نمره مامان عالی شد. ممنونم بابا مرتضی برای این همه زحمت که برای درس ومشق

مامان کشیدی وهنور هم میکشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

میر محمد عشق مامان و بابا
3 مهر 91 9:17
سلام بهتون تبریک می گویم انشاله درر تمام زندگیتون موفق باشید.


سلام, مامان امیر محمد ناز نازی ,ممنونم,انشاا... دکتری امیر محمد رو تو همین وبلاگ بهتون تبریک بگیم.من و پارسا.
مامان امير علي
6 مهر 91 23:35
سلام خدا پارسا جونو براتون حفظ كنه . خوشحال شديم به ما سر زديد . موفق باشيد