parsaparsa، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

پارسا مهربونه بابا ومامان و داداش پرهام

پارسا این روزا پسر بابا شده....

                                            وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد ...
8 شهريور 1393

فاتح قله های کلار

                             وقتی ستارگان به من چشمک می زنند و گلها تبسم می کنند ، اگر کسی ديگر با من نبيند، لذتی از ديدن آنها نميبرم.                                                                &nb...
11 مرداد 1393

وقتی بعضا تسماح رو تو خرچال میذارن....

                     یادش بخیر ...چه زود گذشت،انگار همین دیروز بود که میخواست داستانی رو که خونده بود برامون تعریف کنه، میگفت:یکی بودویکی بود،یه شکارچی بود که تسماحی رو شکار کرده بود اما نمیدونست چکارش کنه،شکارچی با خودش گفت:میشه وقتی بعضا تسماح رو تو خرچال هم گذاشت...(بعضی وقتا میشه تمساح رو تو یخچال گذاشت). وقتی تو آتلیه واسه خانم عکاسه داستانشو تعریف میکرد،راحیل خانم دلش غش میرفت وکلی قربون صدقش میرفت وکلی هم صداشو ضبط کر د. تا چند وقت پیش دلم نمیومد که آخرین کلماتش رو براش تصحیح کنم ولی بالاخره مدرسه رفتنش مجبورم کرد که ...
3 مرداد 1393

پیش به سوی دبستان

                         پارسای من دیگه داره بزرگ میشه، کم کم داره میره مدرسه ، آخرین واکسن دوران کودکیش رو دو روز پیش زد،این روزا تبدیل شده به پارسای بی دندون،خیلی بیشتر مسائل زندگی رو درک میکنه و میفهمه خوبی ها وبدی ها رو. من و بابا مرتضی مدتیه درگیر تحقیق و انتخاب یه مدرسه خوب برا پارسا جون هستیم،هر دومون بر سر این موضوع که مهمترین معیار برای انتخاب مدرسه میتونه آرامش حکمفرما بر اون مدرسه باشه،توافق داریم. شاید بیش از ده مدرسه رو دیدیم و به این نتیجه رسیدیم از چند نوع مدرسه باید به شدت پرهیز کرد،مدرسه های...
21 خرداد 1393

مادرم...

                   ای آسمانی ترین حرمت زمین، تقویم با یک روز از خجالت تو در نخواهد آمد.                                     دوستت دارم ای مهربانترین مادر دنیا                                 بدون شرح     ...
1 ارديبهشت 1393

سالي كه رفت و سالي كه آمد

 سالي كه رفت وسالي كه آمد به روايت تصوير             عشق اول وآخر اين روزا وسالاي پارسا فوتباله ..گاهي اوقات عشق ليونل مسي باعشق من وبابايي به شدت رقابت ميكنه    پارسا وخوشه هاي طلايي   مزرع سبز فلك ديدم وداس مه نو         يادم از كشته ي خويش افتاد وهنگام درو  پسرم آرزو ميكنم به وقت درو حاصل عمرت اينچنين خندان و سر افراز باشي.   پارساي خسته وخواب آلود در انتهاي شب عروسي عمو جان. انتهاي شب همه عروسي ها بام سبز ايران طفلك پسرم   تل...
30 فروردين 1393

نامه ایی به پسرم.....به بهونه ی

             پسرم اول از همه چیز یه خبر بد واست دارم و یه خبر خوب....      خبر بد:نمیتونی مردم رو مجبور کنی دوست داشته باشن،عاشقت باشن،تائیدت کنن،بهت احترام بذارن،  قبولت کنن،باهات خوب باشن. اما خبر خوب: هیچ اهمیتی نداره. عزیز دلم :تو زندگی اگه مفهوم چند کلمه رو واقعا درک کنی،زندگی آرومی در انتظارت خواهد بود،من حداکثر تلاشم رو میکنم که بفهمی ، بزرگ شوی وبزرگ بمانی که مهم ماندن است، بزرگ ماندنت آرزوی من وبابایی هست.. پسر خوبم :اگه معنی خوشبختی رو بفهمی،دیگه تمام عمرت به دنبالش نخواهی دوید،تمام عمرت منتظرش نخواهی ماند. عزیز من خوشب...
10 اسفند 1392

عشق اسطرلاب اسرار خداست..

         دوستت دارم پریشان،شانه میخواهی چه کار؟          دام بگذاری اسیرم،دانه میخواهی چه کار؟       تا ابد دور تو میگردم،بسوزان،عشق کن.                   مردم از بس شهر را گشتم،یکی عاقل نبود،       راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟           مثل من آواره شو،از چار دیواری در آ.       در دل من قصر داری،خانه میخواهی چه کار؟   ...
19 بهمن 1392

زمانی برای عاشقی

  ما یاد گرفتیم وقتی زمانه به دستمون لیمو ترش داد از اون شربت شیرین درست کنیم...   هوای دود گرفته واسف بار تهرون لیمو ترش ترش ترشی بود که دامنگیر ما شد وما ازش شربتی   ساختیم که چه شیرین بود و زمانی برای عاشقی ساختیم و دوباره عاشق شدیم.              پارسای یخ زده (روستای تاریخی کندلوس)          تا خدا هست و بابا هست نباید از سرما ترسید.   هیچرود (روستای دلگشا)    دیگه در به در دنبالش نگشتیم ...آنقدر زیاد بود که لمسش میکردیم ....آرامش را .... پارسا ونذری های آسمونی:   هر شب بین ساعت 10...
10 آذر 1392